بخش دوم سخنرانی
موضوع : شعر علی ای همای رحمت | شاعر: شهریار
علي اي هما ي رحمت تو چه آيتي خدا خدا را ** كه به ما سوا فكندي همه سايه هما را
معني: علي(ع)، اي كه همچون پرنده خوشبختي و سعادت هستي، تو چه نشانه اي از خداوند هستي كه سايه مهر و سعادت را بر سر همه موجودات قرار داده اي
دل اگر خداشناسي همه در رخ علي بين ** به علي شناختم من ، به خدا قسم ، خدا را
معني: اي انسان اگر مي خواهي خدارا بشناسي، خدا را در وجود علي(ع) ببين زيرا من به خدا قسم مي خورم كه كه خدا را به واسطه علي(ع) شناختم
مگر اي سحاب رحمت تو بباري ارنه دوزخ ** به شرار قهر سوزد همه جان ما سوا را
معني: مگر تو اي علي(ع) كه چون ابر رحمت هستي بر آتش دوزخ بباري وگرنه شعله هاي عذاب الهي جان تمامي مخلوقات را خواهد سوزاند
برو اي گدا ي مسكين در خانه ي علي زن ** كه نگين پادشاهي دهد از كرم گدا را
معني: اي گداي بيچاره و مسكين برو و به حضرت علي(ع) متوسل شو و از او كمك بخواه زيرا حضرت علي(ع) از روي كرم و بخشش انگشتر پادشاهي را به گداي مسكين هديه مي كند
به جز از علي كه گويد به پسر كه قاتل من ** چو اسيرتوست اكنون به اسير كن مدارا؟
معني: چه كسي جز حضرت علي(ع) كه به فرزندش بگويد: حالا كه قاتل من اسر و گرفت توست با او به مهرباني رفتار كن
به جز از علي كه آرد پسري ابوالعجايب ** كه علم كند به عالم شهداي كربلا را؟
معني: به جز حضرت علي(ع) چه كسي پسري شگفت آور چون امام حسين(ع) تربيت مي كند كه بتواند در تمام دنيا شهداي كربلا را معروف و مشهور كند
چو به دوست عهد بندد ز ميان پاك بازان ** چو علي كه مي تواند كه به سر برد وفارا؟
معني: چون با خداوند عهد و پيمان ببندد چه كسي از ميان عاشقان واقعي مي تواند همچون حضرت علي(ع) پيمانش را به پايان برساند
نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت ** متحيّرم چه نامم شه ملك لا فتي را؟
معني: من حضرت علي(ع) را خدا نمي توانم بنامم و همچنين ايشان را انسان عادي نمي دانم. در شگفتم كه پادشاه سرزمين جوان مردي(حضرت علي(ع)) را چه بنامم
به دو چشم خون فشانم، هله اي نسيم رحمت ** كه ز كوي او غباري به من آر توتيا را
معني: اي نسيم رحمت ، تو را به چشمان خوت بارم قسم مي دهم كه از درگاه حضرت علي(ع) غباري براي روشنايي و درمان چشمانم بياوري
به اميد آن كه شايد برسد به خاك پايت ** چه پيام ها سپردم، همه سوز دل، صبا را
معني: به اميد آن كه پيام هاي سوزناكم به خاك پاي تو برسد، چه پيام هاي پر سوز و گدازي به باد صبا سپردم تا آن ها را به خاك پاي تو برساند
چو تويي قضاي گردان، به دعاي مستمندان ** كه ز جان ما بگردان ره آفت قضا را
معني: اي علي(ع) چون تو تغيير دهنده ي قضا و پيشامد هاي ناگوار هستي ، به حق دعاي نيازمندان و دل آزردگان پيشامد هاي بد را از ما دور گردان
چه زنم چو ناي هر دم، ز نواي شوق او دم؟ ** كه لسان غيب خوش تر بنوازد اين نوا را
معني: چرا بايد من مانند ني همواره از شوق حضرت علي(ع) سخن بگويم؟ چرا كه حافظ بهتر از من اين آواز را خوانده است
« همه شب در اين اميدم كه نسيم صبحگاهي ** به پيام آشنايي بنوازد آشنا را»
معني: تمام شب در اميد به سر مي برم كه نسيم صبح با پيامي از حضرت علي(ع) من را مورد نوازش قرار دهد
ز نواي مرغ يا ححق بشنو كه در دل شب ** غم دل به دوست گفتن چه خوش است شهريارا
معني: اي شهريار از آواز مرغ حق در ميان شب بشنو كه مي گويد اي شهريار درد و دل خود را در ميان شب به دوست گفتن خوش و دلپذير است. .