متن جلسه پنجم هیئت زوارالزهراء
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا….
وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَنْ تَعْتَدُوا ۘ
وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَىٰ ۖ
وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ ۚ
وَاتَّقُوا اللَّهَ ۖ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ
کینهتوزی اهل مکه، همانها که مانع ورودتان به مسجدالحرام میشدند، وادارتان نکند که به حقوقشان تجاوز کنید.
در کارهای خوب و رعایت حقوق دیگران به همدیگر کمک کنید
و در سهلانگاری و تجاوز به حقوق دیگران، به همدیگر کمک نکنید.
در حضور خدا مراقب رفتارتان باشید که مجازات خدا شدید است!
احزاب و جریانهای سیاسی
روایتی که بیان میکنه نماینده مجلس در گوش سربازی زده از فلان طیف بوده
جریان دیگر کل اون طیف را شروع میکنه متهم کردن و نسبت دادن به کل جریان
وقتی کسی از جریان دیگر آدم میکشد هم به کل اون جریان نسبت نباید داد
بالاتر از این
حضرت عباس علیه السلام شب عاشورا جواب شمر را ندادند.
اءَيْنَ بَنُو اءُخْتي عَبْدُ اللّهِ وَجَعْفَرُ وَالْعَبّاسُ وَعُثْمانُ؟
فَقالَ الْحُسَيْنُ عليه السّلام : اءَجيبُوهُ وَإِنْ كانَ فاسِقا، فَإِنَّهُ بَعْضُ اءَخْوالِكُمْ
امام حسین علیه السلام فرمود جواب او را بده
تعدی ای هم در کار نیست
ولی ادب حسینی را ببینید
فَناداهُ الْعَبّاسُ بْنُ عَلِيٍّ: تَبَّتْ يَداكَ وَلُعِنَ ما جِئْتَ بِهِ مِنْ اءَمانِكَ يا عَدُوَّ اللّهِ، اءَتَأْمُرْنا اءَنْ نَتْرُكَ اءَخانا وَسَيِّدَنَا الْحُسَيْنَ بْنَ فاطِمَةَ وَنَدْخُلَ في طاعَةِ اللُّعَناءِ اءَوْلادِ اللُّعَناءِ.
فَرَجَعَ الشِّمْرُ إِلي عَسْكَرِهِ مُغْضِبا
دشمن را باید عصبانی کرد
قل موتوا بغیظکم
یک وقت هم خواستید به قول بعضی ها از عاشورا درس مذاکره بگیرید اینطور بگیرید که باید طوری مذاکره کنید که انتهایش این بشود که آمریکا از دست ما عصبانی باش و از این عصبانیت بمیر
فَرَجَعَ الشِّمْرُ إِلي عَسْكَرِهِ مُغْضِبا
بگذریم
وَاتَّقُوا اللَّهَ ۖ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ
در حضور خدا مراقب رفتارتان باشید که مجازات خدا شدید است!
چند آیه بعد تر داریم
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِلَّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ ۖ
وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَىٰ أَلَّا تَعْدِلُوا ۚ
اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَىٰ ۖ
وَاتَّقُوا اللَّهَ ۚ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ
مسلمانان! برای رضای خدا با تمام توان ایستادگی کنید
و هر جا لازم است، برای اجرای عدالت شهادت دهید.
طبق عدالت رفتار کنید که با تقوامداری بیشتر جور درمیآید.
در حضور خدا شهادتِ ناحق ندهید و از شهادتِ بِحق خودداری نکنید که خدا آگاه است که چه میگویید.
ما چنین دینی داریم و چنین پیام هایی ولی ببینید چه تصویری از ما نشان میدهند
در بخشی از بیانیه گام دوم انقلاب که حتما بارها بارها بخوانید برای خودتان و دیگران
حضرت آقا فرمودند
ابزارهای رسانهای پیشرفته و فراگیر، امکان بسیار خطرناکی در اختیار کانونهای ضدّ معنویّت و ضدّ اخلاق نهاده است و هماکنون تهاجم روزافزون دشمنان به دلهای پاک جوانان و نوجوانان و حتّی نونهالان با بهرهگیری از این ابزارها را به چشم خود میبینیم. دستگاههای مسئول حکومتی در این باره وظایفی سنگین بر عهده دارند که باید هوشمندانه و کاملاً مسئولانه صورت گیرد؛ و این البتّه به معنی رفع مسئولیّت از اشخاص و نهادهای غیرحکومتی نیست.
در بیانیه گام دوم انقلاب، خطاب به جوانان میخوانیم:
« دهههای آینده دهههای شما است و شمایید که باید کارآزموده و پُرانگیزه از انقلاب خود حراست کنید و آن را هرچه بیشتر به آرمان بزرگش که ایجاد تمدّن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظمی (ارواحنا فداه) است، نزدیک کنید». (متن بیانیه گام دوم، 22بهمن 1397ش)
ما با قرآن و اهل بیت علیهمالسلام دست مان پر است برای پیشرفت مادی و معنوی
همت و توجه میخواهد
یکی از ایرادات ما سخن گفتن علیه جمهوری اسلامی است
خوبی ها را نمیبینیم
نا امیدیم
در بخشی از بیانیه گام دوم انقلاب آقا میفرمایند
ترس و نومیدی را از خود و دیگران برانید. این نخستین و ریشهایترین جهاد شما است». (بیانیه گام دوم)
ایشان در بیانیه گام دوم در رابطه با مأیوسسازی مردم از سوی رسانههای دشمن فرموده است:
«امّا پیش از همه چیز، نخستین توصیهی من امید و نگاه خوشبینانه به آینده است. بدون این کلید اساسیِ همهی قفلها، هیچ گامی نمیتوان برداشت. آنچه میگویم یک امید صادق و متّکی به واقعیّتهای عینی است. اینجانب همواره از امید کاذب و فریبنده دوری جستهام، امّا خود و همه را از نومیدی بیجا و ترس کاذب نیز برحذر داشتهام و برحذر میدارم. در طول این چهل سال -و اکنون مانند همیشه- سیاست تبلیغی و رسانهای دشمن و فعّالترین برنامههای آن، مأیوسسازی مردم و حتّی مسئولان و مدیران ما از آینده است. خبرهای دروغ، تحلیلهای مغرضانه، وارونه نشان دادن واقعیّتها، پنهان کردن جلوههای امیدبخش، بزرگ کردن عیوب کوچک و کوچک نشان دادن یا انکار محسّنات بزرگ، برنامهی همیشگی هزاران رسانهی صوتی و تصویری و اینترنتی دشمنان ملّت ایران است؛ و البتّه دنبالههای آنان در داخل کشور نیز قابل مشاهدهاند که با استفاده از آزادیها در خدمت دشمن حرکت میکنند. شما جوانان باید پیشگام در شکستن این محاصرهی تبلیغاتی باشید». (بیانیه گام دوم، پیشین)کینهتوزیِ یکی از دو طرفِ دعوا شما را در دام بیعدالتی نیندازد.
گفتیم انصاف خب.
ببینید انصاف حضرت ام البنین ع را
وقتی بشیر خبر شهادت فرزندان خانم ام البنین ع را داد
هی میفرمود از حسینم چه خبر
أخبِرنی عَن أبِی عَبدالله الحُسَین،
انصاف را ببینید
« أولادی وَمَن تَحتَ الخَضراء کُلُّهُم فداءُ لأبی عَبدِاللهِ الحُسین»
فرزندانم و تمام کسانی که زیر آسمان کبودند، همه به فدای ابا عبدالله الحسین (ع) باد
امّ البنین علیهاالسلام هنگام برگشت کاروان کربلا به سوی مدینه به بشیر گفت: «ای بشیر، از ابا عبداللّه الحسین علیه السلام برایم بگو.» بشیر، خبر شهادت چهار فرزندش را به او داد. وی گفت:
« قَطَّعْتَ نِیاطَ قَلْبِی، اَخْبِرْنِی عَنْ اَبِی عَبْدِ اللّه علیه السلام اَوْلادِی وَمَنْ تَحْتَ الْخَضْراءِ کُلُّهُمْ فَداءً لاَِبِی عَبْدِ اللّهِ الْحُسَیْن علیهاالسلام …؛ [ای بشیر! با این خبر ناگوار،] بندهای دلم را پاره کردی. از حسین برایم خبر بده. فرزندانم و هر آنچه در زیر آسمان کبود است، فدای ابا عبد اللّه الحسین علیه السلام باد.»
بشیر گفت: «خداوند به سبب مصیبت مولایمان امام حسین علیه السلام به شما پاداش بزرگ عنایت کند.»
ام البنین شیون کرد.
هنگامی که زنها او را با عنوان امّ البنین خطاب میکردند و به وی تسلیت میدادند، این ابیات را سرود:
لا تَدْعُوِنِّی وَیْکِ اُمُّ الْبَنِین تُذَکِّرنِی بِلُیُوثِ الْعَرِینِ
یعنی ای زنان مدینه! دیگر مرا امّ البنین نخوانید و مادر شیران شکاری ندانید.
دیگر مرا ام البنین نخوانید
زیرا که من دیگر پسر ندارم
کانَتْ بَنُونَ لِی اُدْعی بِهِمْ وَالْیَوْمَ اَصْبَحْتُ وَلا مِنْ بَنِینِ
مرا فرزندانی بود که به سبب آنها امّ البنینم می گفتند، ولی اکنون دیگر برای من فرزندی نمانده است و همه را از دست داده ام.
اَرْبَعَةٌ مِثْلُ نُسُورِ الرُّبی قَدْ واصَلُوا الْمَوْتَ بِقَطْعِ الْوَتِینِ
آری، من چهار باز شکاری داشتم که آنها را هدف تیر قرار دادند و رگ گردن آنها را قطع کردند.
تَنازَعَ الْخِرْصانُ اَشْلائَهُمْ فَکُلُّهُمْ اَمْسَوا صَرِیعا طَعِینْ
دشمنان با نیزه های خود ابدان طیبه آنها را از هم متلاشی کردند و در حالی روز را به پایان بردند که همه آنها با جسد چاک چاک بر روی زمین افتاده بودند.
یا لَیْتَ شِعْرِی اَکَما اَخْبَرُو بِاَنَّ عَبّاسا قَطِیعُ الْیَمِینِ
ای کاش می دانستم آیا این خبر درست است که دستهای فرزندم عباس را از تن جدا کردند؟!
و در اشعار دیگری می گوید:
یا مَنْ رَاءَی الْعَبّاسَ کَرَّ عَلی جَماهِیرِ النَّقَدِ
ای کسی که [فرزند عزیزم]، عباس را دیده ای که با دشمنان بزدل در قتال است [و آن فرزند حیدر کرار، پدروار، حمله می کند]
وَوَراهُ مِنْ اَبْناءِ حَیْدَرَ کُلُّ لَیْثٍ ذِی لِبَدٍ
و فرزندان دیگر علی مرتضی ـ که هر یک نظیر شیر شکاری هستند ـ در پیرامون وی مبارزه می کنند.
نُبِّئْتُ اَنَّ ابْنِی اُصِیبَ بِرَأسِهِ مَقْطُوعُ یَدٍ
به من خبر داده اند که بر سر فرزندم عباس، عمود آهن زدند؛ در حالی که دست در بدن نداشته است.
وَیْلِی عَلی شِبْلِی اَمالَ بِرَأسِهِ ضَرْبُ الْعَمَدِ
ای وای بر شیر بچه من که عمود آهنین بر فرق سرش زدند!
لَوْ کانَ سَیْفُکَ فِی یَدَیْکَ لَما دَنی مِنْکَ اَحَدٌ
پسرم عباس! اگر [دست در تن داشتی و] شمشیرت در دستت بود، کدام کس جرأت داشت که به تو نزدیک شود.
امام باقر علیه السلام می فرماید: «جناب امّ البنین علیهاالسلام بعد از واقعه عاشورا و دریافت خبر شهادت فرزندان رشیدش، و به ویژه خبر شهادت امام حسین علیه السلام همواره در مدینه، کنار قبرستان بقیع می آمد و برای آن رادمردان الهی با سوز و گداز خاصی عزاداری می کرد و یاد و نام آن گرامیان را زنده نگه می داشت.»
در آنجا مردم مدینه حضور می یافتند و افزون بر حزن و اندوه در مصیبت حماسه سازان عاشورا، پیامها و سخنان آن بانوی با فضیلت را می شنیدند
تا آنجا که مروان، از دشمنان اهل بیت علیهم السلام هم از اشعار و ندبههای جانسوز امّ البنین علیهاالسلام ، متأثر میشد و گریه میکرد.
ام البنین به پیش همه روضه خواند و گفت
شرمنده ام رباب پسرم را حلال کن